۱۳۹۶ آبان ۲۶, جمعه

بوزینۀ مأمون

(توهین به مقدسات)

در ایران سی‌ام ماه عربیِ صفر را سالمرگ امام رضا یا همان «ثامن‌الاجنه» و یا به تعبیری «مومیایی 8» می‌‌دانند. این امام را می‌توان عضو شمارۀ 8 از مجموعۀ ائمۀ عنتر موسوم به دوازده امام و چهارده معصوم و کلاً جزو طویلۀ «اهل بیت» برشمرد. آخوندهای نابکار شیعه چون می‌دانند صفات و القابی مثل شاه و ولیعهد نزد ایرانیان احترام خاصی دارد، امام رضا را ولیعهد مأمون و شاه خراسان می‌نامند. 
شیعیان از امام رضا فقط یک حرف شنیده‌اند که گفته است خداوند می‌فرماید کلمۀ لاالهالاالله حصن حصین من است... و این حرف مهمل و بی ارزش را مثل طوطی تکرار می‌کنند. همچنین می‌گویند که امام رضا کنیزان بسیاری داشته و دائمالجماع بوده است. نحوۀ مرگ وی نیز مشکوک و همواره موضوع کنجکاوی بوده. ولی آنچه مسلم است اینکه امام رضا به ادرار و آب منی علاقه زیادی نشان می‌داده، به طوری که در طب‌الرضا تأکید کرده که ادرار خود را حبس نکنید حتا اگر سوار بر اسب باشید و هنگام طغيان شهوت از حبس كردن منی پرهيز كنید و عمل جماع را بيشتر از حد عادی طول ندهید. 
در بارۀ زندگی امام رضا این سوآل همیشه وجود داشته است که اساساً این جانور بیابان‌های عربستان، در خراسان و در خاک ایران چه کاری داشته و چه غلطی می‌خورده است؟ 
داستان از این قرار است که امام رضا را مأمون خلیفۀ عباسی به تقلید از پدرش هارون‌الرشید که آخوندهای شیعه وی را فردی بوزینه‌باز می‌خوانند، جهت سرگرمی و تفریح به نزد خود فراخواند. امام رضا که سیدِ بیسواد و بیکاره‌ای بود و مانند اجدادش بویژه امام حسن یعنی امام شمارۀ 2 شیعیان، به غیر از شکم‌چرانی و مفت‌خوری و شهوترانی هنری نمی‌شناخت، از این دعوت با خوشحالی استقبال ‌کرد و از عربستان به ایران آمد و در دستگاه اشغالگران و متجاوزان مسلمان به عنوان «دلقک دربار» مشغول به کار ‌شد. امام رضا در دربار عباسیان، همان نقش بوزینۀ هارون‌الرشید را این بار برای مأمون بازی می‌کرد. به این شکل که با پشتک و وارو زدن و نشان دادن جای دوست و دشمن، مهمانان خلیفه را سرگرم می‌کرد و موجبات خنده و شادی آنان را به هنگام مجالس بزم و عیش و نوش فراهم می‌ساخت. وقتی از امام رضا می پرسیدند جای دوست کجاست، دستش را روی سرش می‌گذاشت و زمانی که می پرسیدند جای دشمن کجاست، پشتش را بالا می‌گرفت و به کون خود اشاره می‌کرد. مهمانان خلیفه هم هسته و پوست میوه به سویش پرت می‌کردند.

امام رضا بر خلاف زندگی سراسر مسخرگی و لودگی‌اش، اما سرنوشت و سرانجام تراژیکی پیدا ‌کرد. این امام همام که بنا به سیره و سنت جدش رسول‌الله، در جماعبارگی و دست درازی به حتا زنان شوهردار عادت موروثی داشت و به صغیر و کبیر رحم نمی‌کرد، شبیه تعداد دیگری از امامان شیعه عاقبت توسط یکی از زنانش که از مشاهده کثافت کاری‌‌ها و آبروریزی‌های وی به ستوه آمده بود به قتل رسید. به این صورت که همسرش ابتدا در آفتابه مقداری اسید می‌ریزد تا شبیه بلایی که همسر آقای حسینی، معلم برنامۀ «اخلاق در خانواده»ی صدا و سیما، بر سر شوهرش آورده بود، آلت تجاوز این امام معصوم را که از سورۀ بقره هم درازتر بود بسوزاند و از کار بیاندازد. اما چون از این طریق نتیجه‌ای نمی‌گیرد، آنوقت به روش طب‌الرضا و با انگور مسموم او را سقط می‌کند. البته روایتی متواتر و با سند صحیح نیز وجود دارد که گویا امام رضا مانند احمد خمینی بر اثر شکمبارگی و پرخوری روده‌هایش ترکیده و مرده است.(ظاهراً مصطفی خمینی هم به همین عارضه تلف شده، به طوری که امام خمینی در همان زمان برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر اجازه نداد جسد مصطفی را کالبد شکافی کنند.)
در هر صورت پس از مرگ، لاشۀ متعفن امام رضا را به دستور مأمون خلیفۀ عباسی در چاه توالت اقامتگاه تابستانی پدرش هارون در یکی از روستاهای نوغان به نام سناباد از توابع توس چال می‌کنند و سیفون را هم می‌کشند.(امروزه برای رفع این بوی تعفن سالانه صدها لیتر گلاب قمصر کاشان مصرف می‌شود.) 

شوربختانه اکنون قرنهاست که مردم شغالپرست میهن ما که گفته می‌شود علاوه بر بسیاری کمبودها، حافظۀ تاریخی هم ندارند، محل دفن امام رضا را با آتشکدۀ «آذربرزین مهر» در خراسان عوضی گرفته‌اند. آنان به کمک فریبکاری مغ‌ها و موبدان پلید زرتشتی که به صورت آخوند و آیت‌الله متامورف یافته‌اند، جهت زیارت و طلب شفا و شفاعت به مقبرۀ امام رضا دخیل می‌بندند و عاجزانه درخواست می‌کنند تا امام رضا، همانطور که ضامن آهو شده، مرحمت فرموده ضامن خر هم بشود!

پی‌نوشت:
این یادداشت را نگارنده در واکنش به تراوشات ذهن بیمار یکی از خیل بی وطنان بیگانه‌پرستی به قلم آورده است که شاید هیچ شرح و توصیفی قادر نباشد مفهوم «شغالپرست» را اینچنین که او از خود و تازی‌زاده‌های همتبارش یاد می‌کند به روشنی بیان دارد. چنانچه حوصله کردید مطلب کوتاه وی را در آدرس زیر بخوانید و خود داوری کنید.

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2016%5C11%5C11-28%5C21-43-24.htm
-------------------------------------------------------------------------------------------------
سیامک مهر (پورشجری)
siamakmehr1960@gmail.com

۱۳۹۶ آبان ۲۳, سه‌شنبه

دلقک اسلحه‌ فروش

آمریکای امروز با دونالد ترامپ لجنزار سرمایه‌سالاری و گونۀ "سرمایه‌دار بی وجدان" را به نمایش گذاشته است. چند ماه پیش در سفر به عربستان سعودی جهان شاهد بود که دونالد ترامپ به قصد چاپلوسی و در نهایت فروش میلیاردها دلار ابزار آتش و مرگ و نابودی، با شرکت در عقب‌افتاده‌ترین رسم و رسوم قبیله‌ای یعنی رقص شمشیر، دلقک بازی چندش آوری از خود نشان داد که همگان را دچار شگفتی و حیرت ساخت.
این روزها نیز مردک لات و لمپن و جاهل، دوره راه افتاده تجهیزات مرگ و نیستی عرضه می‌کند. این بنگاهی و املاکی و دلال پول‌پرست سابق که اکنون با فروش اسلحه زمینۀ گسترده‌تری برای فعالیت‌های خود پیدا کرده است، دولت‌ها را تشویق می‌کند تا وسایل خونریزی و قتل و کشتار همنوعان خود را از وی بخرند. خجالت نمی‌کشد که در مقام رئیس‌جمهوری تاثیرگذارترین کشور جهان، به جای اینکه مردم دنیا را به صلح و زندگی و زیبایی و شادی و سازندگی و رفاه دعوت کند، آنان را با به رخ کشیدن زور و قدرتمندی کشور خود و تهدید ضمنی، مجبور به خرید سلاح‌های مرگبار می‌کند. این آدم بی حیا و وقیح حتا به کشور کوچک و فقیری چون ویتنام هم رحم نمی‌کند و آن را تحت فشار قرار داده تا با پول نان مردم گرسنۀ خود، ابزارهای کشتار انسان‌ها را که غول‌های بی مغز اسلحه‌ساز آمریکایی ساخته‌اند از وی بخرند.

می‌دانیم که صنعت تولید سلاح یکی از سودآورترین صنایع تولیدی است و مصنوعات این صنعت را به ده‌ها برابر هزینۀ تولید آن به فروش می‌رسانند؛ علاوه بر اینکه آموزش و پشتیبانی و تعمیر و نگهداری و فروش لوازم یدکی و قطعات این تسلیحات به خودی خود کسب و کار پرسودی است. همچنین فروش سلاح، انواع وابستگیهای علمی و فنی و سیاسی و امنیتی به کشور سازنده و فروشنده را به دنبال دارد. این تجهیزات شرایط ناخواسته ای را به خریدار تحمیل می‌کند که هیچ یک از تولیدات صنعتی دیگر دارای چنین ویژگیهایی با این شدت و وخامت نیست.
هر کشوری که از آمریکا و انگلستان و روسیه و فرانسه و کلاً از کشورهای قدرتمند صنعتی اسلحه بخرد، آگاهانه یا بی خبر غلام حلقه بگوش این قدرت‌ها خواهد بود. فقر و گرسنگی و پریشانی‌های اقتصادی و اجتماعی، پیامدهای ضروری و اجتناب ناپذیر خرید سلاح‌های گران و مرگبار و غالباً بلااستفاده از قدرت های استعماری است.
آمریکا در منطقه ای که ما زندگی می‌کنیم، هم توسط اسرائیل و هم به کمک جمهوری اسلامی، از دیرباز و پیوسته ترس و تهدید و ناامنی تولید می‌کند و سلاح می‌فروشد. اکنون کره شمالی نیز با ایجاد رعب و وحشت توسط سلاح‌های کشتار جمعی خود، غیرمستقیم به یاری کارخانه‌های تولید مرگ و سرمایه داران اسلحه ساز آمریکایی برخاسته است تا کشورهای شرق و جنوب آسیا را مورد دستبرد و چپاول قرار دهند.

در جهان امروز اسلحه به هیچ وجه امنیت نمی آورد. انبارهای تسلیحات مرگبار به خودی خود منطقه پیرامون خویش را دچار ناامنی می‌سازند و به رقابتی ابلهانه دامن می‌زنند که سود آن فقط و فقط به جیب سرمایه داران اسلحه ساز بی وجدان سرازیر می‌شود. جهان امروز به شدت نیازمند جنبشی مردمی و جهانی و فراگیر علیه سازندگان سلاح و کارخانه‌داران و سرمایه‌سالاران و سهامداران بی اخلاق اسلحه‌ساز است. این امر مهم به تحولی در وجدان و باور و انسانیت و ارزش های انسانی دنیای کنونی وابسته است که متأسفانه از این جهت حتا اندک چشم انداز روشن و افق امیدوار کننده‌ای فراروی بشر دیده نمی‌شود.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
14 نوامبر 2017
سیامک مهر (پورشجری)
siamakmehr1960@gmail.com