۱۳۹۶ فروردین ۱۸, جمعه

رویاهای رسولانه

18+

در قرآن و در روایت های اسلامی تا آنجا که این قلم می داند، دستکم دو مورد هست که جبرئیل بطور مستقیم و آشکارا واسطۀ جماع بوده و کار و فعل دیگران را به گردن گرفته است. یک مورد زمانی است که جبرئیل بر مریم مادرعیسی فرود می آید:
پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوش‏ اندام بر او نمايان شد. (سورۀ مریم آیه ۱۷)

البته امروزه کسی نیست که نداند مریم را ذکریا آبستن کرد. 
در این باره آورده اند:"هنگامی که مریم به سن بلوغ رسید او را به نزد ذکریا در بیت المقدس بردند تا در آنجا به عبادت پروردگار مشغول باشد. ذکریا حجره ای در آنجا به او اختصاص داد تا وی بتواند با فراق بال و خاطری آسوده به راز و نیاز مشغول باشد. زکریا گه گاه به حجره وی سرکشی  می کرد و نیازهای او را برآورده می ساخت."

این داستان وقتی هیجان انگیز می شود که بدانیم ظاهراً در آن روزگار مریم خیلی خاطرخواه داشته، بطوری که تعداد زیادی توی صف ایستاده بودند که ترتیبش را بدهند:
"البته افراد دیگری غیر از حضرت زکریا(ع) هم داوطلب نگهداری از حضرت مریم بودند و می‌خواستند این افتخار را نصیب خود کنند. از این‌رو برای انتخاب شدن شخص نگهداری‌کننده، از طریق قرعه کشی و با استفاده از قلم‌هایشان، قرعه به نام حضرت زکریا زده شد." 
خلاصه اینکه: "مریم در حجرۀ خویش همچنان به پرستش پروردگار مشغول بود تا اینکه روزی جبرئیل بر او نازل گردید. مریم نخست از حضور او سخت بیمناک شد، امّا جبرئیل خود را به او معرفی نمود و به او گفت هراسی به دل راه مده که من جبرئیل فرستادۀ خداوند هستم و آمده ام تا پیامی را از جانب او به تو برسانم. بزودی به قدرت خداوند تو فرزندی را به دنیا خواهی آورد که مقدر است تا در جهان و جهانیان تغییرات فراوانی صورت دهد. مریم گفت چگونه ممکن است که از من فرزندی بدنیا آید در حالی که هیچ مردی مرا لمس نکرده است. جبرئیل گفت این خواست خداست. و خدا قادر به انجام هر کاری می باشد. پس از رفتن جبرئیل مریم احساس کرد که تغییراتی در وی به وجود آمده است و علائم بار داری در او ظهور نمود!" 
همچنین گفته اند: "مریم در خود مسجد منزل کرده بود، و هر وقت حیض می شد از آنجا بیرون شده به خانه زکریا می رفت و چون پاک می شد دوباره به مسجد بر می گشت. تا آنکه روزی که پرده ای دور خود کشیده بود تا غسل کند، ناگهان جبرئیل به صورت مردی جوان و امرد و زیباروی بر او درآمد. مریم به خدا پناه برد." 

شاید نتوان بطور دقیق گفت که نقش جبرئیل در اینجور قضایا چیست؛ آیا بُزبلاگردان است، عوامفریبی و پوششی مقدس برای کارهای کثیف است، نوعی پااندازی الهی است؟ هر چه هست تعبیر «واسطۀ جماع» برای فرشتۀ خدا در اینگونه موارد مناسب به نظر می رسد.

جبرئیل در قالب زیباترین مرد عرب

اما مورد جالبی که بهانه و موضوع اصلی این یادداشت است، زمانی است که جبرئیل به شکل دَحیه کلبی که "در حسن و زیبارویی ضرب المثل بود" ظاهر می شود و با رسول الله نَرد عشق می بازد. 
دربارۀ وی گفته اند:"دحیه بن خلیفه الکلبی از اصحاب مشهور پیامبراکرم و از زیباترین مردان زمان خود بود و جبرئیل گاه به صورت او بر پیامبرخدا نازل می‌شد. 
چنان که ابن بابویه-علیه الرحمة- از امام صادق علیه السلام به سند معتبر روایت کرده است که روزی ابوذر بر پیغمبر گذشت، جبرئیل به صورت دحیه کلبی در خدمت آن حضرت به خلوت نشسته و سخنی در میان داشت. ابوذر بگذشت. 
جبرئیل گفت:"یا رسول الله! ابوذر بر ما گذشت و سلام نکرد. اگر سلام می‌کرد ما او را جواب سلام می‌گفتیم." 
چون جبرئیل برفت ابوذر بیامد. 
حضرت فرمود:"ای ابوذر چرا بر ما سلام نکردی؟"
ابوذر گفت:"چنین یافتم که دحیه کلبی در حضورت بود و برای امری او را به خلوت طلبیده‌ای. نخواستم کلام شما را قطع کنم."
حضرت فرمود:"جبرئیل بود."!

خیلی واضح است که ابوذر بی خبر و سرزده می رسد و زمانی که می بیند پیغمبر با دحیه کلبی به بوس و کنار نشسته، روی بر می گرداند و بی درنگ محل را ترک می کند. انگار نه انگار که چیزی دیده است.
روایتی نیز با همین مضمون هست که در کتاب غایة المرام سید هاشم بحرانی آمده است و ترجمه آن به شرح زیر است:
از ابن‌عباس نقل است: رسول‌الله در خانه‌اش بود، صبح علی بن ابی طالب بر او وارد شد و دوست داشت کسی بر او پیشی نگیرد. پس داخل شد در حالی که نبی در صحن خانه بود به طوری که سرش در دامن دحیه خلیفه کلبی بود. 
پس علی گفت:"سلام بر تو، رسول‌الله چگونه صبح کرد؟" 
دحیه گفت:"به نیکی"!

درضمن از قبل می دانیم که رسول الله اینکاره هم بوده و در زمانی که خودعلی نوجوان بوده و در کنار وی می خوابیده، محمد بدن خودش را به او می مالیده است. علی در نهج البلاغه به این امر اعتراف می کند.
اما برگردیم به اصل موضوع: 
درست است که ابوذر مؤمنِ خل و چلی بود که تمام خرافات و مهملات پوچی که محمد به هم می بافت، مثل وحی و غیب و قیامت و بهشت و جهنم و ملائک و هزار لاطائل دیگر را واقعاً باور کرده بود؛ به طوری که ممکن بود مانند مؤمنانی که از فرط ایمان بینایی خود را از دست داده اند به چشمان خود و آنچه در روز روشن می دید باور نداشته باشد، حتا این امکان هست که بدلیل همین ایمان کور توهّم بزند و واقعاً در قامت دحیه کلبی چیز موهومی بنام جبرئیل را ببیند؛ اما محمد دیگر شورش را درآورده و ابوذر را واقعاً خر فرض کرده که برای رفع و رجوع گندکاری خود می گوید دحیه کلبی جبرئیل بود! این کار توهین به شعور ابوذر است که با فروتنی و بزرگواری سریعاً محل را ترک می کند و هرگز هم به روی خود نمی آورد که چه دیده است.
در هر صورت تصور صحنۀ هیجان انگیزی که ابوذر شاهدش بوده، امروز برای ما چندان دشوار نیست. چیزی باید بوده باشد شبیه صحنه های پورنو و سکس همجنس گراها در مجلات و ویدئوها و سایت های این افراد. 
با اندکی تخیل می توان آنچه را که ابوذر دیده اینگونه توصیف و تصویر کرد:
رسول الله در حال بوسیدن... رسول الله در حال لیسیدن... رسول الله در حال خوردن... رسوال الله روی دحیه کلبی... رسول الله زیر دحیه کلبی... 
لحاف پر قو، چه به زیر، چه به رو!
---------------------------------------------------------------------------------------------------
سیامک مهر (پورشجری)
siamakmehr1960@gmail.com